آلبوم عكس تياناز
این کفشدوزک اولین عروسکیه که بهش توجه کردی ,اونو بابا بالای تختت از سقف آویزون کرده. از نگاه کردن بهش سیر نمیشدی مخصوصاً وقتی فنرشو میکشیدیم و بالا و پایین میپرید که حتی به زبان خودت باهاش حرف هم میزدی
اینجا ساحل هتل همای بندره تو سه ماهه بودی اولین باری که اومدی دریا. برات خیلی جالب بود
اینم شیطونیات موقع عکس گرفتن. خییییییییییییییییییییییییییلی دوست دارم
اینجا خونه آیناز جونه که با مامان و باباومامان بزرگ اومده بودیم مهمونی. تو 5ماهه بودی
قبل از اینکه ما بریم خونه آیناز جون آيناز اومده بودخونه ما حدودا" 4ماهه بودی.
تو عید نوروزسال 90 که 7ماهه بودی مامان بزرگ وبابا بزرگ اومده بودن پیشمون.
اومدیم ساحل آبگیر دریا
میبینی شیطونیاتو. عزییییییییییییییییییییییییییزم
10 ماهگی
تو تختت داری با بابائی حرف میزنی
اولین باری که سوار اسب شدی:
اولین باری که تو ساحل ماسه بازی کردی: