تيانازتياناز، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

دنیای من تیاناز

فعلهای تیاناز

عزیزم، الان دیگه تقریباً کامل میتونی صحبت کنی و جمله بندی هات درست شده و روز به روز قشنگتر صحبت میکنی و حالا دیگه برام از کارات تعریف میکنی , قصه میگی و  بعضی چیزا رو برام توضیح میدی .  بعضی افعال راکه خیلی بامزه تلفظ میکنی اینهاست: خوردیم : دوردیم برو : بویو برویم : بیم برقصیم : بی یشیم رفت : هبت نمیتوانم : نوبوتونم ( هر کاری را که نتونی انجام بدی با ناراحتی میگی "نوبوتونم") شکست : دیدس خوابید : دابید بفرمایید : بیشمایی نکن : اکن بخریم : بیخییم   بزن: بیدن (وقتی فوتبال تماشامیکنی داد میزنی و میگی " بیدن, اول" (بزن, گول) وقتی هم هر ...
31 ارديبهشت 1391

نوروز 91

عزیزم امسال هم مثل هر سال برای تحویل سال خونه مامان جون و باباجی بودیم ولی موقع سال تحویل (ساعت ٨:٤٢)  خواب بودی و دلم نیومد بیدارت کنم. بابایی و به قول خودت باباتیتی عیدیتو که کارت پارسیان بود داد دست مامانی یا به قول خودت مامانینی. روز اول عید اول دایی علی و دلنیا و مامانش اومدند و بعد دایی رضا با سینا و سیما و مامانشون و بعد خاله آزاده و عمو رضا و بعد خاله فرزانه و آقا مسعود و یوکابد اومدند. و بعد از ظهر هم مهمانهای باباجی و مامان جون. روز اول و دوم خونه مامان جون بودیم و جایی نرفتیم که برای پذیرایی از مهمانهابه مامان جون کمک کنیم و روز سوم که رفتیم دیدن بزرگترها مریض شدی. الهی بمیرم که وقتی هم مریض میشی دیگه ...
22 فروردين 1391

زبان انگلیسی

عزیز دلم، اول از اینکه چندوقتی بود که مطالبی نتونستیم تووبلاگت بنویسیم مارو (مامان وبابا) ببخش آخه وقت نمیکردیم. حالا چندتا کلمه انگلیسی که یاد گرفتی رو اینجا مینویسم. توپ = بال (ball) هاپو(سگ) = داگ(dog) پیشی (گربه)= تت (cat) میمون = مانتی (monkey) پا = بوت (foot) گوش= ای یر (ear) چشم = آآای (eye) مامان = مامی (mammy) بابا= ب’دی (dady) پسر = بوی(boy) نی نی = بیبی (baby)  کیف = بد (bag) كتاب = بوت ( book) اسباب بازی = توی (toy)  دست = اند (hand) اتوبوس = بات (bus) ماشين = دار (car) ...
24 اسفند 1390