تيانازتياناز، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

دنیای من تیاناز

کارها رفتارها و علایق تیاناز

1390/9/9 8:21
785 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم, چقدر روز به روز داری شیرین تر میشی و کارات بامزه تر میشن.

الهی قربونت برم که تو اوج خستگیها و ناراحتیها با یک لبخند نازت همه چیز یادمون میره.

الان که ١٠ ماه و ١٢ روز داری و میتونی چند تا کلمه هم بگی مثل بابا, ماما, کیه. اینقدرهم کنجکاو شدی که همش اشاره میکنی به عکسها ومیپرسی این کیه؟ مخصوصاً برای اینکه اسم خودتو یاد بگیری بیشتر به عکس خودت اشاره میکنی و میپرسی این کیه؟ الهی قربونت برم که وقتی میگم این تیانازه چه ذوقی میکنی. نمیدونم چرا وقتی هم که میخوای کسی رو ناز کنی خنده ات میگیره.  

نمیدونی چقدر لذت بخش بود وقتی که اولین بار قهقهه زدی, وقتی که با اوقون پوقون کردنت جوابمونو میدادی, وقتی که اولین بار خودت تنهایی چیزی رو به دستت گرفتی و تکون میدادی. وقتیکه اولین بار غلت زدی, وقتیکه بدون کمک نشستی, وقتی که دست میزدی, وقتی که اولین بار دستت را به عنوان بای بای تکان دادی, وقتیکه چهاردست و پا شروع به رفتن کردی, وقتی که دست به جایی گرفتی و ایستادی. وقتی اولین بار کلمه گفتی. که اولین کلمه ای کامل گفتی "بابا" بود. وقتی که کسی را دعوا میکردی و بعد پشیمون میشدی و نازش میکردی. الان هم که داری تمرین میکنی خودت تنهایی بایستی و انشالله به زودی هم راه میری.

علايقت: موسيقي، کتاب خواندن, شعر خواندن, خراب کردن برجهای مکعب و حلقه, توپ بازی, آب بازی و  تاب بازي

زیبا 

اولین موسیقی مورد علاقت بعد از آهنگ لالایی چراغ خوابت (twinkle twinkle little star ) آهنگ "تو كه چشمات خيلي قشنگه" بود كه اولين بار بابايي بهت تقديم كرد. به حدي اين آهنگ را دوست داشتي كه براي آروم كردن و خواباندنت بعضي وقتا چند ساعت اونو پشت سر هم برات ميذاشتيم. بعد هم پرستارت "خاله زينب" آهنگ "نازنين ناز نكن" را برات ميذاشت كه از اونم خيلي خوشت مي اومد.

از كتاب خواندن خيلي خوشت میاد و دلت میخواد وقتی کتاب میبینی همش ورق بزنی و عکساشو نگاه کنی و حالا هم که یاد گرفتی و هر عکسی تو کتاب میبینی میپرسی این کیه؟

وقتی میخواهیم مکعبهاتو رو هم بچینیم و بهت یاد بدیم, فقط کیف میکنی که خرابشون کنی و در حال هر کاری باشی اون کارو رها میکنی و سریع میایی اینا رو بریزی به هم.

از توپ بازی خیلی خوشت میاد ولی وقتی میخوای توپو به سمتمون پرت کنی توپو پشت سرت میندازی.

با اسباب بازيهات اولا خوب بازي ميكردي ولي بعد از چند روز برات خسته كننده ميشدن و ميري سراغ وسايل خونه كه هرچه با اونا بازي كني برات خسته كننده نميشن مخصوصاً كنترل دستگاهها و گوشيهاي مامان و بابا. قربونت برم كه تازگيها هم تا كنترل را بر ميداري ميگيري جلو تلويزيون. وقتي هم كه تلويزيون برنامه هاي مورد علاقت مثل ململ و خاله شادونه را نشون ميده ميخواي بري تو تلويزيون.

از وقتي هم كه ياد گرفتي چهار دست و پا بري و جايي رو بگيري بلند شي همه چيزاي شكستني و خطرناك را از دم دستت برداشتيم ولي بازم كاراي خطرناك ميكني و بايد چهارچشمي مواظبت باشيم.

بذار از اخلاقای بدت هم بگم :

١- شیر خوردنت:

زیبا 

از شیر خوردن زیاد خوشت نمیومد و بعضی وقتا که میخواستم به زور بهت شیر بدم ناراحت میشدی و قهر میکردی. اینقدر شیر نخوردی که مجبور شدم بهت شیرخشک بدم. ولی خیلی دوست داشتم شیر مادر میخوردی و با اینکه نمیخوردی بازم دلم نمیومد لبنیات بخورم که اذیت بشی. شاید به خاطر حساسیتت بود که از شیر خوردن خوشت نمی اومد.

٢- تو ماشین نشستنت:ز 

حوصله تو ماشین نشستن را هم که اصلاً نداری. حتی وقتی که کوچکتر بودی یعنی حدوداً ا ز ٤٠ روزگی وقتی سوار ماشین میشدیم اول بغض میکردی بعد یک جیغ و دادی راه مینداختی که هرجا بودیم نگه میداشتیم و با تاب دادنت تو پتو سعی میکردیم آرومت کنیم. ولی الان که بهتر میتونی ماشینو تحمل کنی بیشتر از یک ساعت دیگه تحمل نداری .

٣- گهواره ای بودنت:

یه عادت بد هم که داری گهواره ای بودنته که فقط با تاب دادن تو گهواره خواب میری و وقتی جایی میریم که گهواره نباشه مجبوریم تو پتو تابت بدیم. به خاطر همین تا حالا جرأت نکردیم مسافرت بریم. انشالله که بزرگتر و خانومتر شدی میریم.

از نی نی لای لای و صندلی ماشین و کالسکه و روروک هم که از اول خوشت نمیومد که فکر کنم همشونو الکی خریدیم.

٤- غریبی کردنت:

کوچکتر که بودی خیلی غریبی میکردی به حدی که بسکه گریه میکردی همه میترسیدن. ولی خداروشکر کم کم بهتر شدی و به جایی رسیدی که هرکس را میبینی براش لبخند میزنی.

5- وابستگي شديد به مامانت: كه نميذاري از كنارت تكون بخوره

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله ميترا
19 آبان 90 11:42
سلام تياناز كوچولو من خيلي زود به زود دلم برات تنگ ميشه تو خيلي شيرين و دوست داشتني هستي. خيلي خيلي دوستت دارم عزيزم. تازگيها هم مريض شدي اميدوارم زود زود خوب بشي